English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 144 (5827 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mental function U کارکرد ذهنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
emergency operation U کارکرد
functioned U کارکرد
functioning [manner of functioning] U کارکرد
functions U کارکرد
way of functioning U کارکرد
mode of operation [Technology] U کارکرد
manner of functioning U کارکرد
functional principle [Technology] U کارکرد
workings {pl} U کارکرد
mechanics {pl} U کارکرد
functionality U کارکرد
function U کارکرد
earning U کارکرد
operation U کارکرد
running U کارکرد
ego function U کارکرد خود
open shot U با کارکرد ازاد
open shop U با کارکرد ازاد
motor function U کارکرد حرکتی
mand function U کارکرد خواستاری
empty running U کارکرد بی اثر
anergasia U زوال کارکرد
empty running U کارکرد خالی
optimal performance U کارکرد بهینه
secondary function U کارکرد ثانوی
returns U عملکرد کارکرد
returning U عملکرد کارکرد
returned U عملکرد کارکرد
return U عملکرد کارکرد
functionalism U کارکرد گرایی
adaptive functioning U کارکرد انطباقی
output U کارکرد فرفیت
outputs U کارکرد فرفیت
tact function U کارکرد نامیدن
diaschisis U کارکرد پریشی جانبی
localization of function U موضع یابی کارکرد
operating ratio U نسبت کارکرد موتور یا ناو
tut work U کاری که مزد ان از روی کارکرد داده میشود
duplex operation U کارکرد یا عملکرد دوبل مکالمه تلفنی دو طرفه
intellectual U ذهنی
subjective U ذهنی
heuristic U ذهنی
psychic U ذهنی
psychical U ذهنی
intellectuals U ذهنی
mental U ذهنی
admin U تشریفات اداری و وفایف دیگر مربوط به کارکرد یک موسسه
subjective utility U سودمندی ذهنی
mentally handicapped U معلول ذهنی
subjective equality U برابری ذهنی
subjectivism U ذهنی گرایی
stupidness U کند ذهنی
subjective reality U واقعیت ذهنی
psychgenetic U موجدمحرکات ذهنی
stupdity U کند ذهنی
psychological make up U نمود ذهنی
mental growth U رشد ذهنی
perceptual handicap U ناتوانی ذهنی
rehearsals U مرور ذهنی
psychogenic U موجدمحرکات ذهنی
to imprint on the mind U ذهنی کردن
image U تصویر ذهنی
images U تصویر ذهنی
rehearsal U مرور ذهنی
intellectual U ذهنی روشنفکر
intellectuals U ذهنی روشنفکر
imagery U تصویرسازی ذهنی
mentalities U قوه ذهنی
mentality U قوه ذهنی
intrinsic U طبیعی ذهنی
subjective value U ارزش ذهنی
unintelligence U کند ذهنی
to stamp on the memory U ذهنی کردن
imaginary <adj.> U ذهنی باف
imbecility U کند ذهنی
mental image U تصویر ذهنی
mental faculty U قوه ذهنی
mental faculties U قوی ذهنی
faculty U قوه ذهنی
mental discipline U پرورش ذهنی
mental development U رشد ذهنی
heuristic learning U یادگیری ذهنی
faculties U قوه ذهنی
mental analysis U تحلیل ذهنی
mental ability U توانایی ذهنی
mental maturity U بلوغ ذهنی
bradyphrenia U کندکاری ذهنی
mental process U فرایند ذهنی
mental structure U ساخت ذهنی
mental set U امایه ذهنی
mental confusion U گم گشتگی ذهنی
defecting U آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defects U آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defect U آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defected U آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
faculties U نیروی ذهنی دانشکده
oligophrenia U عقب ماندگی ذهنی
mental subnormality U عقب ماندگی ذهنی
aniconia U فقدان تصویر ذهنی
hypophrenia U عقب ماندگی ذهنی
faculty psychology U روانشناسی قوای ذهنی
subjective scoring U نمره گذاری ذهنی
brain worker U کارگر ذهنی روشنفکر
stupors U کند ذهنی گیجی
presence of mind U حاضر ذهنی هوشیاری
verbal image U تصویر ذهنی کلامی
stupor U کند ذهنی گیجی
eidetic imagery U تصویر ذهنی روشن
psychologt U دانش قواوکارهای ذهنی
connotation U توارد ذهنی معنی
connotations U توارد ذهنی معنی
mental deficiency U عقب ماندگی ذهنی
subjective psychology U روانشناسی ذهنی گرا
phantasm U روح تصویر ذهنی
mental retardation U عقب ماندگی ذهنی
stupidity U کند ذهنی بی علاقگی
mental retardation U عقب مانده ذهنی
noetic U ذهنی قیاس منطقی
subjectively U بطور ذهنی یا باطنی
mentally subnormal U عقب مانده ذهنی
stupidities U کند ذهنی بی علاقگی
mentally retarded U عقب مانده ذهنی
mentally deficient U عقب مانده ذهنی
faculty U نیروی ذهنی دانشکده
psychics U دانش قوا وکارهای ذهنی
borderline mental retardation U عقب ماندگی ذهنی مرزی
secondary mental deficiency U عقب ماندگی ذهنی ثانوی
primary mental deficiency U عقب ماندگی ذهنی نخستین
california tests of mental maturity U ازمونهای کالیفرنیا برای بلوغ ذهنی
otis lennon mental ability test آزمون توانایی ذهنی اوتیس-لنون
low grade defective U عقب مانده ذهنی تراز پایین
trainable mentally retarded U عقب مانده ذهنی تربیت پذیر
columbia mental maturity scale U مقیاس کلمبیا برای بلوغ ذهنی
educable mentally retarded U عقب مانده ذهنی اموزش پذیر
terman group test of mental ability آزمون گروهی توانایی ذهنی ترمن
otis quick scoring mental ability test آزمون توانایی ذهنی اوتیس با نمره گذاری سریع
psychogenesis U ایجاددر اثر فعل وانفعالات درونی منشافعالیت ذهنی روان زایش
timing disc U علامت حک شده روی موتورپیستونی برای کمک به تعیین دقیق وضعیت زاویهای میل لنگ به منظور زمان بندی صحیح کارکرد موتور
variable area nozzle U نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
subjective U فلسفه مبتنی بر اعتقاد به اصالت ادراکات ذهنی ومحدودیت اگاهی انسان صرفا" به همین ادراکات درون گرایی
functional distribution of income U توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
Nomatic rugs U قالی های عشایری و قشقایی [این فرش ها بعلت جا به جایی زیاد عشایر عموما کوچک بافته می شوند و اکثرا بصورت پشم بوده و در آن از ذهنی بافی و یا نقوش محلی استفاده می شود. فرش ها دارای استحکام ضعیف هستند.]
geometric design U طرح هندسی [این طرح در ابتدا بخاطر ذهنی بافی و سهولت بیشتر در بافت، بین عشایر و روستاها شهرت یافت. ولی امروزه هم به صورت ساده گذشته و هم بصورت پیچیده بین بافندگان استفاده می شود.]
Recent search history Forum search
1whatever vehicle you drive all its handling characteristics are affected by the load you carry including passengers
0موضع یابی کارکرد
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com